دومین دندون هلیا
سلام خوشکل مامان..
این روزا داری دومین دندون رو هم در می یاری و این دومی انگار اذیتت می کنه وبرام جالبه که اینقدر زود و پشت سر هم داری دندون دار می شی همش دلت می خواد دست منو گاز بگیری و بخوری یا لباس ات و بلند می کنی و می خوری اش..
لثه هات می خاره و تو دندون گیرت و هنوز بلد نیستی بخوری چون هنوز غذا خور نشدی و فقط شیر می خوری..
این بار که ببرمت دکتر حتما ازش می پرشم که کی می تونم غذا رو برات شروع کنم گر چه من زیاد هم عجله ندارم و دلم می خواد خوب شیر بخوری تا غذا..
تو این هفته بر می گردیم خونه و سفرمون تموم میشه و تو واقعا دختر خوب و صبوری بودی و من باور نمی کردم که اینقدر خوب تحمل کنی..
راستی هنوز کامل غلت نزدی و من کمی برات نگرانم!
نمی دونم کی غلت می زنی و دوست دارم تا با غلت زدنت منو شاد کنی من و بابایی هر روز باهات تمرین می کنیم و مدام فلت می دیم اما هنوز خودت این کار و نکردی یکی دو بار سعی کردی اما انگاری یادت رفته باشه دیگه تکرارش نکردی..
چهارشنبه هفته قبل با پدر بزرگ و مادر بزرگ و بابا جونت رفتیم پیک نیک تو پارک رتیرو مادرید و خیلی خوش گذشت..
تو عاشق درخت ها بودی و کلی ازت عکس های خوشکل انداختم!
حتما به زودی عکش هات و تو وبت می ذارم با کلی شرح!