هلیاهلیا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

هلیا، شکوفه هلو

26 روزگی هلیا

عزیزم این روزا تمام وقتم به تو اختصاص داره و پاسخگویی به خواسته هات شیر دادن و عوض کردن جات و گرفتن آروغ و تمام این کارا رو با تمام عشقم برات انجام می دم .. هنوز سینه ام رو خیلی سخت می گیری و کلی باید باهات کلنجار برم تا شیر خودم رو بخوری و من چقدر غصه می خورم هر بار چون دوست دارم از شیر خودم بهت بدم نمی دونم تو این بازی کی برنده میشه اما من تمام تلاشم رو می کنم تا تو به خوردن شیر از سینه مادر عادت کنی.. اولین روز ورود هلیا به خانه روز 18 ام هلیا در خواب ناز! هلیا در حال رفتن به گردش ...
4 آذر 1391

هلیا بدنیا اومد

  بالاخره انتظار و سختی ها به سر رسید و دختر نازم در تاریخ 20- 3-91 ساعت 9/5 صبح در بیمارستان تهران کلینیک بدنیا اومد .. عزیزم این روزای آخر بارداری دیگه برام وحشتناک شده بود و دیابت بارداری و مصرف انسولین حسابی بهم فشار آورده بود به خصوص که خانم دکتر مدام می گفت خطرناکه و باید زودتر بچه رو بیرون بیاریم همش نگران بودم و دلشوره داشتم نگران وزن کمت و رشد ریه هات نگران سلامتی ات و عوارض دیابت.. اما خدا رو شکر همه چی به خیر گذشت و روزای سخت گذشت هنوز باور نکردم که تو در کنارم هستی و بدنیا اومدی اینقدر این روزا زود می گذرن که تا چشم به هم زدم 17 روزه شدی و ماشالا بزرگ شدی.. خدا رو شکر می کنم برای بودنت ، سلامتی ات و خنده های نازت! ...
4 آذر 1391

بازي و اسباب بازي براي كودك پنج ماهه

با افزايش هماهنگي دست و چشم، كودك پنج ماهه­ شما نه تنها اشيا را مي­بيند بلكه خودش را به آنها مي­رساند، آنها را مي­گيرد و مي­چشد!و هر روز چيزهاي جديدي را كشف مي­كند.به همين دليل سعي كنيد اشياي بي­خطري كه شكل­ها، اندازه­ها، بافت­ها و رنگ­هاي گوناگوني دارند تهيه كنيد. همچنين، براي پاسخ به سؤالات مربوط به رشد كودك و بچه­داري مطالب زير را بخوانيد.   كودك در اين سن چگو نه بازي مي­كند؟ مي­تواند خودش را به سمت اسباب­بازي­ها كشيده و آنها را بگيرد. به بچه­هاي ديگر و به تصوير خودش در آينه لبخند مي­زند! حالا مي­تواند چند كار را با هم انجام دهد؛ براي مثال، سر و ...
23 آبان 1391

روند رشد ذهنی نوزاد تا 18 ماهگی

رشد ذهني نوزاد تا شش هفتگي : كودك از بدو تولد شروع به فهميدن مي كند . روز اول گوش مي كند روز سوم وقتي كه با او صحبت مي كنيد گوش مي دهد و واكنش نشان مي دهد. روز نهم چشمانش به سمت صدا حركت مي كند.روز چهاردهم مادر خود را مي شناسد.روز هيجدهم صدا در مي آورد و روز بيست وچهارم با شنيدن صداي مادر دهان خود را تغيير شكل مي دهد.براي پرورش رشد ذهني كودك در اين مرحله به نكات ذيل توجه داشته باشيد : كودك از فاصله 25 سانتي متري قادر به ديدن اشياء رنگي مي باشد .بنابراين اشياء رنگي يا انگشتان خود را درهمين فاصله براي او تكان دهيد . سعي كنيد كودك تمام علايم و حركات را ببيند . حواس كودك را تحريك كنيد . با كودك صحبت كنيد و براي او آواز بخوا...
17 مهر 1391

خاطره زایمان

  خاطره زایمانم.. خاطره بهترین و شاید سخت ترین روز زندگی من و همسرم.. هفته های آخر بارداری قند خونم حسابی رفته بود بالا و دکترم مجبوری بهم انسولین داد خیلی سخت بود و واسه سلامتی هلیا سختی اش رو به جون خریدم اما وقتی واسه چکاب آخر رفتم پیش دکترم هنوز نگران بود و مدام می گفت باید بچه رو زودتر بیاریم بیرون.. از اون اصرار بود و از من انکار دلم می خواست بیشتر بمونه تا بیشتر وزن بگیره نگران وزن کمش بودم و اینکه ریه هاش نرسیده باشه و بخواد بره تو دستگاه.. خلاصه چهارشنبه که رفتم دکتر با جدیت تمام گفت شنبه باید ختم حاملگی رو اعلام کنیم تمام وجودم رو ترس گرفته بود بغض کرده بودم و مدام چونه می زدم که یک هفته بیشتر بمونه که چیزی نمی...
3 شهريور 1391

اولین پست هفته 37

  سلام عزیز دله مامان.. این اولین نوشته من توی وبلاگته تو الان توی شکم منی وبا تکون های خوشکلت مامان و غرق شادی می کنی این وبلاگ رو برات درست کردم تا عکس ها و خاظراتت رو توش بنویسم..الان هفته 37 هست و فقط دو هفته دیگه مونده تا لحظه دیدارمون لحظه ای که بی صبرانه منتظرشم و برای در آغوش گرفتنت بی تاب امروز ساک بیمارستانت و بستم و گذاشتم گوشه اتاق تا همه چی برای ورودت آماده باشه.. دیروز خانوم دکتر یه تست nsd داده بود برای بررسی حرکات و ضربان قلبت کلی تکون خوردی واسه اولین بار بابا جونت حرکاتت و دید و کلی خوشحال شد عزیزم مامان و بابا این روزا رو به عشق دیدن تو می گذرونن! قوی باش و صبور که قراره به زودی پا به این دنیا بگذاری! مامانی...
12 خرداد 1391