هلیاهلیا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

هلیا، شکوفه هلو

سال 93 آمد

  برای تازه تر شدن جهان پر از بهانه است بهار یک نشانه است!   عزیز دلم امسال دومین بهاری هست که تو در کنار ما هستی و ما سال جدیدی رو با تو شروع کردیم امسال سال تحویل رو تو خونه خودمون بودیم و همزمان با مامان جون و باباجون و دایی ها از راه دور وصل بودیم و یه جورایی در کنار هم بودیم.. لحظات قشنگی بود باباجون کلی دعاهای قشنگ برامون کرد و تو با دست های کوچیکت الهی شکر گفتی و دست هات و بالا بردی.. ایشالا به حق این دست های کوچیکت خدا حاجت دل ما رو بده و امسال سالی پر از شادی و سلامتی برامون باشه و باباجون رو سریع تر پیشمون بیاره.. بعد از سال تحویل رفتیم خونه خاله مامان و شام اونجا بودیم قبلش شما عیدی ات رو از لای قرآن بردا...
1 فروردين 1393

نزدیکه نوروزه

نزدیکه عیده و هلیا هم داره واسه سال جدید اماده میشه ... من با تموم مشغله هام و دست تنها بودنم حسابی اتاقت رو تکوندم و لباس هات رو با عشق برات ست کردم می خواستم آتلیه هم ببرمت اما هر جا زنگ زدم وقت نداشتن ایشالا واسه تولدت.. جیگرم .. عسلم.. عشقم... مامان خیلیییی دوستت داره .. لباس های راحتی لباس راحتی مهمونی     ست مهمونی اینم پیراهن و کفش مهمونی ات اینم یه ست دیگه لباس راحتی.. لباس راحتی ست اسپرت  ست مهمونی اینم اتاقت که مثل ماه شده!! ...
26 اسفند 1392

عکسنامه 21 ماهگی

هلیا داره عروسکش نازی رو می کوبه به دیوار!!! مامانی برات یه فرش موزیکال خریده که هر جاش رو فشار بدی صدای حیوانات رو در می یاره با این فرش صدای گربه و گاو رو یاد گرفتی ای جوننن موهات قبل از کوتاه کردن جدیدا تو جات هی وول می زنی و صبح ها این مدلی هستی هلیا تو پاساژ تیراژه.. جدیدا غذات که تموم میشه یاد گرفتی دست هات و می بری بالا یعنی الهی شکرررر واقعا شکر .. که من تو رو دارم جیگرم ...
26 اسفند 1392

عکسنامه!

   من عاشق این مدل نشستنت هستم.. هلیا در حال میزخواری!! ادییییی.. برق کو؟؟؟ ای شیطون.. می گم بلا شدی.. تاتی هلیا!!! ...
26 بهمن 1392

20 ماهگی هلیا

سلام عروسکم.. این روزا اینقدر سرم شلوغ شده که نمی رسم برات بنویسم.. خیلی شیطون و بازیگوش شدی و تمام وقتم و می گیری مدام کابینت ها رو باز می کنی و کشو ها رو خالی می کنی ازت غافل بشم یه بلایی سر خودت آوردی.. به شدت به من وابسطه شدی و اگر باهات تنها باشم و از جلو چشمت دور بشم دستت و می کنی توی حلقت و هی می خوای که من بهت توجه کنم... راه رفتن خیلی بهتر شده و الان چند روزیه که دیگه مسافت های طولانی تری رو می توی بری اما هنوز تسلط نداری.. دندون هات تقریبا کامل شده و دیگه جدی باید به فکر مسواک زدنشون باشم.. غذا خوردنت هم فیلمی شده میوه که اصلا دوست نداری و لب نمی زنی.. عاشق سوپ شیری و من سعی می کنم تو تمام غذاهات شیر بریزم .. این ما...
23 بهمن 1392

19 ماهگی هلیا

19 ماهگی ات مبارکککک! هلیا در 19 ماهگی : خوشکل مامان یه تحولی عپیم رخ داده و به شدت شیطون شدی.. رفتارات عاقلانه تر شده و به نظر من قشنگ هوشمندانه آدم رو سرکار می ذاری.. مثل چسب مدام به من می چسبی و همش می خوای که من بهت توجه کنم حتی دستشویی که می رم پشت در می شینی و هی می زنی به در.. هر وقت هم یه ذره حواسم بهت نباشه دستت و می کنی توی حلقت و گاهی تا مرز بالا آوردن هم پیش می ری... با واکرت بدو بدو می کنی و غش غش می خندی.. دماغت و جمع می کنی و تا می گم موش شو یه ادای با نمکی از خودت در می یاری که می خوام بخورمت.. عاشق نی نی هستی و هر بچه ای رو می بینی هی می گی نی نی! جدیدا ازت که می خوام عکس بندازم نمی ذاری و هی تکون می خوری و...
21 دی 1392

کودکان متولد خرداد را اینگونه بشناسید !

   آیا یک متولد خردادی اطراف‌تان می‌شناسید؟ دست بر قضا او فرزند خود شما نیست؟ شاید هم خواهرزاده یا برادرزاده‌ای است که به شدت دوستش دارید. به هر حال اصلا بعید نیست اگر یک کودک خردادی دوست داشتنی دوروبرتان باشد. اگر با چنین بچه‌ای نسبت نزدیکی دارید،  به خصوص اگر والدین او هستید باید بدانید این بچه‌ها در كل برای راحتی و آسایش آمده‌اند و همواره طالب خوشی هستند. هر چند در عین حال بچه‌های زبر و زرنگی نیستند و همه خواسته‌های‌شان را در اوج آرامش و بدون هیچ عجله‌ای پیش می‌برند. این بچه‌ها به محض این‌که به دنیا می‌آیند دوست دارند بخورند! طعم‌های تازه را امتحان...
2 دی 1392