13 ماهگی هلیا
سلام دختر خوشکل مامان..
روز دوشنبه 10 تیر واکسن یک سالگی ات رو زدم و خدا رو شکر خیلی راحت بود و اصلا اذیت نشدی..
به شدت شیطون شدی و چهار دست و پا رفتنت هم تند شده و سریع خودت و به هر چیزی می رسونی هنوز مستقل نمی تونی بایستی..
اما باروروئک بدوبدو خودت و به اتاق من می رسونی و تمام کشوها رو می کشی بیرون و کلی کیف می کنی..
دد و بابا رو خیلی می گی و تا بهت می گیم برق کو لوسترو نگاه می کنی و می خندی..
وقتی ازت می پرسیم پاهات کو پاهات و هی تکون می دی و من و بابابیی یه عالمه ذوق می کنیم..
چند روز قبل یه کوچولو مریض شده بودی و مامانی خیلی غصه خورد اما الان خدا رو شکر خیلی بهتری ..
هنوزم میوه دوست نداری و هر کاری بکنم نمی خوره و اگه به زور بهت بدم همه رو بالا می یاری!
منم بی خیال شدم دیگه..
دنت رو خیلی دوست داری و عصرها بهت بستنی هم می دم..
خواب شبت مرتب تر شده و فقط یک بار دمه صبح برای شیر بیدار می شی..
هفته گذشته چهارشنبه برات از آتلیه وقت گرفته بودم و اومدن خونه اولش خوابت می اومد مجبور شدیم یک ربعی بخوابونیمت تا سرحال بشی عکسات خیلی خوشکل شد و 17 تا عکس انتخاب کردیم که دو هفته دیگه حاضرمیشه..
این هدیه مامان و بابا واسه تولد یک سالگیته امیدوارم وقتی بزرگ شدی از این هدیه خوشحال بشی..
خدا رو شکر این روزا اینقدر شیرین شدی وخوردنی که تمام لحظه هامون سرشاراز توست..
یادت نره مامانی بی نهایت دوستت داره!
و هر کاری می کنه تا تو روزهای کودکی زیبایی رو پشت سربگذاری..
باز موهات بلند شده و باید ببریمت آرایشگاه!