هلیاهلیا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

هلیا، شکوفه هلو

اولین بابا گفتن هلیا

1392/1/16 23:32
نویسنده : مهربان
1,084 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم..

با کلی ذوق اومدم اعلام کنم که امروز صبح در 9 ماه و 26 روزگی واسه اولین بار چندین بار پشت سر هم گفتی با با بابا..

کلی ذوق کردیم و تا خواستیم دوربین و بیاریم و ازت فیلم بگیریم دیگه نگفتی..

قربونت برم من!!!!!

دددد هم می گی حرف زدنت مدلش عوض شده کلماتی که می گی شبیه به حرف زدن شده و خیلی با مزه شدی..

تو این مدتی که ازت ننوشتم حرکاتت خیلی فرق کرده دیگه مستقل می تونی بشینی و با پاهات روروئکت رو تکون می دی..

فکر می کنم بازم داری دندون در می یاری و هر چی رو می بینی گاز می گیری..

هفته قبل یه چند روزی مریض بودی و بدجور سرما خورده بودی همش سرفه می کردی و ترشحات پشت حلقت اذیتت می کرد و سینه ات خس خس می کرد..

خیلی غصه خوردم و همش عذاب وجدان داشتم که از من مریضی ات رو گرفتی..

من و ببخش عزیزم..

تو عید حسابی خانوم بودی و همش بردیمت مهمونی و تو هی دلبری کردی..

تو بغل همه رفتی و اصلا غریبی نکردی..

اما بگم از شیر خوردنت که منو کشته!!

با شیر خوردن مشکل داری کلا هنوز که نفهمیدم مشکلت با شیشه است یا شیر؟!..

یه مدتی که تو بیداری اصلا شیر نمی خوردی یه چند وقتی بهتر شدی اما باز دوباره موقع شیر خوردن هزار تا فیلم در می یاری و اگه بخوام به زور بهت شیر بدم گریه می کنی اونم با اشک!!

یه مدتیه وقتی گریه می کنی اشکات گوله گوله می ریزه پایین جیگر آدم کباب میشه..

راستی فکر کنم یادم رفت بگم که اوایل عید بود که یه روز گذاشتمت روی تخت تا برم شیشه ات رو بشورم از روی تخت افتادی زمین..

نمی دونی چه حالی بودم فقط می زدم تو سرم..

خدا بهمون رحم کرد که ارتفاع تخت کم بود و زمین فرش داشت..

داشتم دق می کردم این طوری شد که مجبور شدیم کلی تغییر دکوراسیون بدیم و گهواره ات رو دیگه جمع کردیم و تختت رو آوردیم تو اتاق خودمون تا توی تختت بخوای که نرده داره..

از اون روز یه لحظه تنهات نذاشتم خیلی خاطره بدی بود و تا چند روز برات ناراحت بودم..

خدا رو شکر که به خیر گذشت و خدا بازم در حقمون لطف بزرگی کرد..

اینو بدون مامان اندازه یه دنیا دوستت داره کوچولو خوشکل من!

 

* عکس ها رو بعدا می ذارم الان نمی شه..

* خوشحال می شم با نظراتتون منو به نوشتن تشویق کنید

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مریم مامان باران
16 فروردین 92 23:41
مبارک باشه مامان مهربون به امید خداوند هر روز شاهد بزرگ شدن وبالیدن هلیای عزیز باشید
دختر من هم یه بار از افتاد من هم فقط میزدم تو سرم ولی خدا رو شکر اتفاقی نیفتاد ملایک محافظ بچه ها هستند.


مرسی عزیزم..
واقعا درسته خداست که حافظ بچه های ماست..
مریم مامان باران
16 فروردین 92 23:49
باران من تو جشنواره اتلیه سها شرکت کرده، خوشحال میشم بهش رای بدید من شما رو با اجازه لینک میکنم. soha.torgheh.ir/festival/festivalpage.php?festival=6
مامان بردیا قلقلی فلفلی
17 فروردین 92 8:28
سلام دوست عزیز شروع جشنواره نوروزی جشنواره اتلیه سها لطفا به ادرس لینک شده در همین قسمت رفته و به عکس من رای ٥ امتیازی بدهید . . . http://soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=6 ممنون میشم به پسر من رای بدین بردیا شور گشتی
مامان طاها
17 فروردین 92 22:35
سلام مامانی هلیا.سال نو شما و هلیا جون مبارک.
با اجازه لینکتون میکنم.هلیا با طاها7روز فاصله سنی دارندوکاراشون خیلی شبیه همه.ولی خوب شما خیلی بهتر براش مینویسی.
حتی شیرخوردنشون هم مثل همه
موفق باشی


ممنون عزیزم می یام به وبت سر می زنم..
شما لطف داری
زهره مامی ژوان
19 فروردین 92 10:38
سلام مهربان جون. سال نو رو بهت تبریک می گم، خدا رو شکر که به خبر گذشته و هلیا صحیح و سالمه... آفرین به دندون درآوردنش ژوان که هنوز خبری از دندوناش نیست...
هلیا جونم رو ببوس از طرف من. خیلی مواظب خودتون باشید...


سلام عزیزم ..
ممنون سال نو شما هم مبارک ممنون ایشالا در می یاره اشکال نداره هلیا دندون در آورده اما بدجوری گازمون می گیره شیطون..
مرسی خانمی
نفس
19 فروردین 92 12:02
سلام دوست خوبم
وقتی عکسای دخمله نازت و دیدم دلم لرزید
خیلی نازه ماشالله
منم منتظر دخترم هستم تقریبا 10 روز دیگه زایمان دارم ولی خیلی نگرانم منم دیابت بارداری دارم و انسولین مصرف میکنم
وقتی دیدم شما هم مثله من بودین و هلیا کوچولو دچار افت قند خون شده بود موقع تولد نگران تر شدم
لطفا برا منم دعا کن دخترم صحیح و سالم بدنیا بیاد
میشه بپرسم روزی چند واحد انسولین میزدین؟


سلام عزیزم مرسی لطف داری ایشالا شما هم به سلامتی فارغ می شی ..
من فکر کنم قبل از غذا اولاش از 5 واحد شروع شد ولی آخرا به 10 واحد هم رسیده بود ایشالا که نی نی مشکل براش پیش نمی یاد توکلت به خدا باشه..

الی جون
8 اردیبهشت 92 1:01
مامانی مواظب گل دخترمون باشا عزیزم خدا محافظ هلیل جونه