احوالات این روزهای ما..
می خوایم با بابا بزرگ بریم باغ..
اینم خودمو کشتم تا ازت تونستم بگیرم بس که وروجک شدی..
خونه مامان جون که می ریم تمام مدت داری شیطونی می کنی و همه جا رو بهم می ریزی اینم شیرین کاری آخر شبت..
می گم شیطونی اینم سندش!
الان دو هقته می شه که می برمت کارگاه مادر و کودک اردیبهشت حسابی با هم خوش می گذرونیم!
چند تا عکس همین جورییییی
دخترم خوابه..
* پی نوشت :
عزیزم دیگه مثل سابق نمی تونم مدام ازت عکس بگیرم هم مشغله ام زیاد شده و هم تو خیلی شیطون شدی و تمام عکسات تاره ...
ببخش منو اگه این روزا درگیرم ..
فقط اینو بدون مامان همیشه و در همه حال دوستت داره .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی