درست یک هفته مونده تا تولد 3 سالگی هلیا خانوم ... مثل همیشه من از چند ماه جلوتر تو فکر برگزاری مراسم تولدت هستم.. اما مامانی امسال خودم و سپردم دست تقدیر نمی خوام مثل هر سال خودم رو اذیت کنم مهم اینه که به من و تو خوش بگذره و روزی خاطره انگیز داشته باشیم ... تا حالا صد تا ایده مطرح شده و من هنوز به نتیجه نرسیدم! بالاخره تا هفته بعد معلوم میشه که چه جوری میشه... دوست دارم امسال که بزرگ تر شدی و همش می گی تولد تولد روز تولدت حسابی بهت خوش بگذره.. تو این چند هفته اخیر رفتارهات خیلی عوض شده و یه مدل دیگه شدی.. بسی شیطون و بازیگوش و به شدت به من وابسته شبها باید به من بچسبی و بخوابی و من جرات ندارم تکون بخورم.. تو طول روز ...